|
آرامم با تو
شخصی_شعر_دلنوشته_حرف دل
|
خواستم بدانی با تو هیچ وقت به پایان نخواهم رسید ، تو آن کتاب قطوری که هر روز یک صفحه از آن برایم ورق میخورد و هر صفحه خود شاهنامهای است که غرق میشوم در آن و رفتن به صفحه بعد برایم مقدور نیست ، با تو هیچ وقت به پایان نخواهم رسید ...
بماند به یادگار نوشته شده در ۳۱فروردین ۱۴۰۲ [ 2023/4/20 ] [ 23:34 ] [ Aram ]
[ ]
از شوق داشتن تو میخواهم با یک دسته گلِ قاصدک به دیدار خدا بروم در ازدحام ابرها حکم اقامت دلم را به نامت بزنم آنگاه مسافری شوم که اقامت دائم دارد.....
بماند به یادگار نوشته شده در دی ۱۴۰۲ [ 2023/4/20 ] [ 15:26 ] [ Aram ]
[ ]
خواهی آمد روزی که هیچ کس انتظارش را نداشته باشد از انتهای کوچه بنفشه خورشید دوباره طلوع خواهد کرد بهار زود میرسد با دومین برف برمیگردی و چشمان جهان روشن میشود...
بماند به یادگار نوشته شده در بهمن ۱۴۰۱ [ 2023/4/18 ] [ 21:35 ] [ Aram ]
[ ]
چه گویم من از این عالم، که این عالم پر از تقیید پر از قهر و پر از تزویر، پر از حرفهای بی تردید یکی در شرق رنجور است یکی در غرب ناسور است یکی در اوج بی تابی تمام شب نمیخوابد و در فکر است که امشب را ، چرا ماهی نمیتابد در این عالم که کودک را ،به جرم کودکی کشتند و مادر را به تنها جرمِ مادر بودنش بردند و عاشق را به جرم رقص و مستی ها و چشمانی که هر یک را ،به تیر کینه خاموشند از این دنیای پر تزویر از این عالم چه بیزارم از این حرفای بی تردید من از تقیید بیزارم
بماند به یادگار نوشته شده در ۲۷فروردین،۱۴۰۲ [ 2023/4/17 ] [ 1:28 ] [ Aram ]
[ ]
نامت را بر شن های ساحل نوشتم موج ماسه ها رو با خود برد روز بعد تمام ماهی های دریا عاشق شدند هر روز تعدادی ماهی از غم دلتنگی تو به روی آب شناور میشوند ...
بماند به یادگار نوشته شده در ۲۵فروردین ۱۴۰۲
[ 2023/4/14 ] [ 21:30 ] [ Aram ]
[ ]
در ولی عصر اکنون واژهها صف شدهاند با صدایی خاموش شعر ها وصف شدهاند
بود هر واژهای سرخ یک شعر بلند مادران هر لحظه ، توی فکر فرزند
در دل تلخیها ، با عروسک در دست دختر ک با قدرت ، بند پوتین میبست
یک به یک هر واژه بر زمین افتاده دختر شهر ولی در کمین جا مانده
من ندانم که چه خواند ، باد در گوش درخت تا که واژه واژه ، بست از وادی رخت
در خیابان امشب بوی خون میآید ساچمه پی در پی بر زمین میبارد
خاک پاییز گرفت واژه ها را در بر سبز شد پی در پی واژههایی رهبر
تا بدانند همه ، زیر این خاکستر آتشی جا مانده ، منتظر در بستر دلنوشته منظوم آرام 😉 بماند به یادگار نوشته شده در پاییز ۱۴۰۱ [ 2023/4/14 ] [ 16:6 ] [ Aram ]
[ ]
سالها در طلب دیدن تو فرسنگها طی کردهام غافل از جاماندنت در چشم خواب کودکی ... دلنوشته آرام 😉 بماند به یادگار نوشته شده در ۱۴تیر۱۴۰۱ [ 2023/4/12 ] [ 13:54 ] [ Aram ]
[ ]
بدان در دریای نگاهت غرق خواهد شد آنگاه که چشمانت چون کودکی از پس ویترین به عروسکی دلخواه زل زدهاند..... دلنوشته آرام 😉 بماند به یادگار نوشته شده در ۲۲فروردین ۱۴۰۲ [ 2023/4/12 ] [ 13:31 ] [ Aram ]
[ ]
سایه ماه را میشود از حافظه آب گرفت!!؟ او که هرشب تنهاست همه در حضور او بنشسته سایه اش در همهجا یکسان است چه تمنا دارد ،که از آن اوج هر سو مینگرد باز تو را مییابد و چه تاب از این دل امشبم او تنهاست .... دلنوشته آرام 😉 بماند به یادگار نوشته شده در ۱۶اسفند ماه۱۴۰۱ [ 2023/4/11 ] [ 6:35 ] [ Aram ]
[ ]
امشب خواستم برای تو بنویسم که شوق و رغبتم به سوی توست و بیم و هراسم هم از توست و آرزویم به سوی تو منتهی است و به هر آنچه به شوق توست آغوش گشوده ام، هر زمان که با تو خلوت توانم کرد بدون واسطه اجابتم کردی. دلیل و رهبر من بسوی توست و من از دلیل خود چون تو راهنمای منی مطمئنم و از شفیعم چون تو میپذیری دل آرامم , هر ثانیه و هر لحظه برای در آغوش کشیدنت مشتاقم ، با زبانی که لال است از ناگفتهها و قلبی مملو است از دلتنگی..... از تو آموختهام که مهربان باشم و برای انتشار مهربانیت تلاش کنم شاید به سلامی دل شاد کنم از آفریدههایت . شاد باشم و شادی را انتقال دهم ، حال آنکه که تو برای انتشار خودت من را آفریدهای، پس من سپاس تو گویم که تو منزهی و چقدر حلم و بزرگی لطف و کرمت در آغاز و انجام آفرینش بی پایان است... دلنوشته آرام 😉 پ.ن.برداشتی آزاد از دعای ابوحمزهثمالی بماند به یادگار نوشته شده در ۲۰فروردین ۱۴۰۲ [ 2023/4/10 ] [ 4:25 ] [ Aram ]
[ ]
در اين روزها دلتنگ كه مى شوى از نگاه ستارها برايت دعا ميفرستم و اگر به گذشته برگردى در سكوت و آرام زندگى دوباره تكرار مى شود .. بال پروازم و منى كه در نگاهت اوج ميگيرم و تويى كه زيباترين تجربه اى تكرار مى شويم قرار نيست در نبودنت بميرم بودنت را اما دوست دارم... دلنوشته آرام 😉 بماند به یادگار نوشته شده در ۲۸اسفند ۱۴۰۱ [ 2023/4/9 ] [ 19:24 ] [ Aram ]
[ ]
تو لبخند زیبای خدایی که به دنیایم رنگ پاشید همچو گلبرگ نازک شقایق دست خوش نسیم زندگی در اوج ظرافت و شگفتی قدم بر جهان گذاشتی آغوش گرمم ، گهوارهات آرامشم ، اقیانوس چشمانت اینک گیسوانت باد را نوازش میکند و تو بزرگ شدهای در امتداد زمان رشد کردهای در هیاهوی خاطرات تو به تنهایی هویت یک شعر بلندی که اسفند را به تولد بهار میرساند... دلنوشته آرام 😉 بماند به یادگار نوشته شده در ۲۵اسفند ۱۴۰۱ [ 2023/4/8 ] [ 17:8 ] [ Aram ]
[ ]
از قاب عکس قدیمی دختر دوباره طلوع میکند چشمان میشی او کارناوال شادی است در آغوش میکشی بدن ترد و لطیفش را همچون گلبرگهای یاس عطر تنش نوستالژی خاطرات مادر زیبایی او تکرار عشق های باستانی ست انگشتان کوچکش پیچک انگشت اشارهام همچون رودخانهای فصلی که از قله کوه جاری لبخند زیبای او بر لبهای کوچکش جاریست این بار ضمیر «او»جهان را شگفتزده میکند لحظهی در آغوش کشیدنش هر ثانیه در من تکرار میشود...... هیام هدیهی خداست در دستانِ تو....... دلنوشته آرام 😉 بماند به یادگار نوشته شده در ۷فروردین ۱۴۰۲
[ 2023/4/7 ] [ 11:49 ] [ Aram ]
[ ]
از همانجا که گم کرده بودمت پیدایت شد آنزمان که در انتظار آمدنت نبودم در انتهای جادهی طولانی آنجا که قبلترها بی انتها بود حالا حضورت را حس میکنم با جان و دل شفاف در گوشهای ایستاده باید عبور کنم از خودم از ....... آنگاه که صدای پرستوهای مهاجر روشنایی را به دست شب سپردند من هستم و تو که تماشاگر هستی «آه» چه نام زیبایی داری ...... _«آه» یکی از زیباترین نامهای خداست دلنوشته آرام 😉 بماند به یادگار نوشته شده در ۱۵فروردین ۱۴۰۲ [ 2023/4/6 ] [ 10:27 ] [ Aram ]
[ ]
|