|
آرامم با تو
شخصی_شعر_دلنوشته_حرف دل
|
روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم ..... 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/21 ] [ 7:16 ] [ Aram ]
[ ]
ایها العشاق آتش گشته چون استارهایم لاجرم رقصان همه شب گرد آن مه پارهایم
تا بود خورشید حاضر هست استاره ستیر بیرخ خورشید ما می دانک ما آوارهایم
الصلا ای عاشقانهان الصلا این کاریان باده کاری است این جا زانک ما این کارهایم
هر سحر پیغام آن پیغامبر خوبان رسد کالصلا بیچارگان ما عاشقان را چارهایم
نعره لبیک لبیک از همه برخاسته مصحف معنی توی ما هر یکی سی پارهایم
خونبهای کشتگان چون غمزه خونی اوست در میان خون خود چون طفلک خون خوارهایم
کوه طور از بادهاش بیخود شد و بدمست شد ما چه کوه آهنیم آخر چه سنگ خارهایم
یک جو از سرش نگوییم ار همه جو جو شویم گرد خرمنگاه چرخ ار چه که ما سیارهایم
همچو مریم حامله نور خدایی گشتهایم گر چو عیسی بسته این جسم چون گهوارهایم
از درون باره این عقل خود ما را مجو زانک در صحرای عشقش ما برون بارهایم
عشق دیوانهست و ما دیوانه دیوانهایم نفس امارهست و ما اماره امارهایم
مفخر تبریز شمس الدین تو بازآ زین سفر بهر حق یک بارگی ما عاشق یک بارهایم #مولانای جان 💜 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/20 ] [ 21:31 ] [ Aram ]
[ ]
نمیتوانم نامت را در دهانم و تو را در درونم پنهان کنم؛ گل با بوی خود چه میکند؟
گندمزار با خوشهاش؟ طاووس با دُمَش؟ چراغ با روغنش؟ با تو سر به کجا بگذارم؟
کجا پنهانت کنم وقتی مردم تو را در حرکات دستهایم، موسیقیِ صدایم، و توازن گامهایم میبینند؟! نزار - قبانی 💫عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/19 ] [ 22:22 ] [ Aram ]
[ ]
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده در شـب ظـلـمــانی ام، مـاه نــشـانـم بـده
يوسـف مصری ز چـاه، گـشت چنـان پادشـاه گـر کـه طـريـق ايـن بُـود، چـاه نـشـانـم بـده
بر قـدمت همچـو خاک، گريه کنـم سوزناک گِل شد از آن گريـه خاک، روح به جـانم بده
از دل شـب می رسـد، نـور سـرا پـرده ها در سـحــراز مشرقت،صـوت اذانـم بــده
سر خـوشـی اين جـهـان، لـذت يک آن بُـود آنچـه تو را خـوشـتـر است، راه بـه آنـم بـده #سیدحمیدرضاحسینی
نمیدونم این راهی که امروز برام نمایان کردی انتهاش کجاست ولی این رو خوب میدونم که خیر و حکمتی در این راه برام پنهان کردی حالا یا این خیر نصیب خودم میشه یا اینکه قراره از کانال من این خیر به دیگری منتقل بشه ، همیشه وقتی یه بیت یا یه آهنگ میاد به ذهنم سریع سرچ میکنم و شعر کاملش رو پیدا میکنم دیشب هم در حال خواندن کتاب ملت عشق در دل نیمه شب بیت اول این قرار عاشقی بود که ذهنم رو درگیر کرد ولی شب از نیمه گذشته و بود فرصت نشد از گوگل کمک بگیرم و از اونجایی که ذهن آدمی گاهی فراموشکار میشه صبح که از خواب بیدار شدم دیگه یادم نبود که باید دنبال ادامهی اون تک بیت باشم 🥹 تا اینکه ..... راه نشانم دادی ...... همیشه بهمون گفتند نگاه به پستی و بلندی های راه نکن ، شاهنامه همیشه پایان خوشی داره کاش با این دو تا مسیری که اینروزا سر راهم گذاشتی به پایان خوشی برای شاهنامه زندگیمون برسیم ... آنچه تو را خوشتر است ،راه به آنم بده .... من خواهندهی جسور راضی هستم و در اوج رضایت دست از تلاش برنمیدارم چون به تو ، توکل و ایمان دارم ..... توکل یعنی همهی آنچه هست از آن توست و تو ، کل هستی .....😉😉😉 زادهی لحظهی حال ؛ آرام 💜 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/17 ] [ 16:16 ] [ Aram ]
[ ]
قصدِ جفاها نکنی ور بکنی با دلِ من وا دلِ من، وا دلِ من، وا دلِ من، وا دلِ من
قصد کنی بر تنِ من، شاد شوَد دشمنِ من وانگه از این خسته شود یا دلِ تو یا دلِ من
واله و شیدا دل من، بیسر و بیپا دل من وقتِ سحرها دل من رفته به هر جا دل من
بیخود و مجنون دل من خانهٔ پرخون دل من ساکن و گردان دل من فوقِ ثریا دل من
سوخته و لاغرِ تو، در طلبِ گوهرِ تو آمده و خیمه زده بر لبِ دریا دل من
گه چو کباب این دل من پُر شده بویش به جهان گه چو رَباب این دل من، کرده عَلالا دل من
زار و معافست کنون، غَرقِ مَصافست کنون بَر کُهِ قاف است کنون، در پیِ عَنقا دل من
طفل دلم مینخورَد، شیر از این دایهٔ شب سینه سیه یافت مگر، دایهٔ شب را دل من
صخرهٔ موسیگر از او، چشمه روان گشت چو جو جویِ روان، حکمتِ حق، صخره و خارا دل من
عیسی مریم به فلک، رفت و فروماند خرش من به زمین ماندم و شد جانب بالا دل من
بس کن کاین گفت زبان، هست حجابِ دل و جان کاش نبودی ز زبان، واقف و دانا دل من #مولانا 🎼محسن چاووشی زادهی لحظهی حال ؛ آرام 💜 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/16 ] [ 5:14 ] [ Aram ]
[ ]
شمس به مولانا گفت: تنهات یافتم هر یکی به چیزی مشغول و بدان خوشدل و خرسند بعضی روحی بودند؛ به روح خود مشغول بودند بعضی به عقل خود بعضی به نفس خود تو را بی کس یافتم همهٔ یاران رفتند به سوی مطلوبان خود تنهات رها کردند؛ من یار بی یارانم. (مقالات شمس) و مولانا در غزلی از احوال تنهایی خود گفت:
چون همه یاران ما رفتند و تنها ماندیم یار تنهاماندگان را دم به دم می خواندیم
جمله یاران چون خیال از پیش ما برخاستند ما خیال یار خود را پیش خود بنشاندیم #مولانای جان لطفتون مستدام و مهرتان پایدار 🙏 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/15 ] [ 16:38 ] [ Aram ]
[ ]
💜1403/07/22💜 روز تولد همیشه براممعنا و مفهوم خاصی داره و یادآور خیلی خاطراته ، خاطرات تلخ و شیرین .... ولی تولد تو برام یه معنی دیگه ای داره این تولد بهم یادآوری میکنه که خدا با آفرینش تو برای من نعمت را برایم تمام کرد و با بخشیدن دوبارهات و سپردنت به من دریچه رحمت و مهربانی اش را به رویم گشود و برایم سنگ تمام گذاشت ..... روزای تولدت همیشه این آهنگ توی ذهنم مرور میشه .....
خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیا اومدی؛ تو ♪♪ دنیا فهمید که تو انگار نیمه گمشدمی تو ♪♪ زندگی خیلی خوبه چون که خدا تو رو داده روز تولدم، برام فرشتشو فرستاده ♪♪ خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم ♪♪ دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم ♪♪ دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم ♪♪ آورده دنیا یه دونه اون یه دونه پیش منه ♪♪ خدا فرشته هاشو که نمی سپره دست همه تو، نمی اومدی پیشم من عاشق کی می شدم به خاطر اومدنت یه دنیا ممنون توام ♪♪ خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم ♪♪ دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم ♪♪ خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم ♪♪ دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم #محمد علیزاده زادهای لحظه ی حال ؛آرام 😉 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/13 ] [ 22:22 ] [ Aram ]
[ ]
زان یارِ دلنوازم، شُکری است با شکایت گر نکتهدانِ عشقی، بشنو تو این حکایت
بیمزد بود و مِنَّت، هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را، مخدومِ بیعنایت
رندانِ تشنهلب را، آبی نمیدهد کس گویی ولیشناسان، رفتند از این ولایت
در زلفِ چون کمندش، ای دل مپیچ کآنجا سرها بریده بینی، بیجرم و بیجنایت
چشمت به غمزه ما را، خون خورد و میپسندی جانا روا نباشد، خونریز را حمایت
در این شبِ سیاهم، گم گشت راهِ مقصود از گوشهای برون آی، ای کوکبِ هدایت
از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نَیَفزود زِنهار از این بیابان، وین راهِ بینهایت
ای آفتابِ خوبان، میجوشد اندرونم یک ساعتم بِگُنجان، در سایهٔ عنایت
این راه را نهایت، صورت کجا توان بست؟ کِش صد هزار منزل، بیش است در بِدایت
هر چند بردی آبم، روی از دَرَت نَتابم جور از حبیب خوشتر، کز مُدَّعی رعایت
عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت #حضرت حافظ بیستم مهر ماه روز بزرگداشت حضرت عشق جناب حافظ بزرگ مبارک باد 🌹 💫عشق یار همیشگی تون 💫 زادهی لحظهی حال؛ آرام 💜 [ 2024/10/11 ] [ 19:43 ] [ Aram ]
[ ]
هر بار موقع شکستن یادم افتاد تو به من تکیه کردی و دوباره ایستادم ..... اینبار یادت باشد من به تو تکیه کردهام !!! پس قوی باش ... زادهای لحظه ی حال ؛ آرام 💜 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/10 ] [ 11:36 ] [ Aram ]
[ ]
مستم نه از دست که میخانه بخواهد وای از دل دیوانه که دیوانه بخواهد ......... آنچنان رقص کنان سوی تو آیم که همه عالم و آدم به وجد در آیند در این لحظه خدا رو شکر گفتن هزاران بار باز هم کم است و سجده شکر برایم امروز واجب ..... اولین بارش مهر تو نازل شد و من دیوانه وار به انتظار دیدن رنگین کمانت تا آخرین قطره اشکم به تماشا میایستم .... و این بار با آرامش مضاعف خواهم خواند.... « الا به ذکر الله تطمئن القلوب » و تو آنی که فقط در نزد تو آرام میگیرد دلهایمان ، معجزه کن صبرمان را زادهی لحظهی حال ؛ آرام 🙏 💫عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/10 ] [ 5:28 ] [ Aram ]
[ ]
بارش مهر رسم دیرینه ی توست مهرت را طلبم حضرت باران قصد آمدن نداری ؟؟ ....... خواهی آمد و با آمدنت به دلهایمان رنگین کمان را پل میزنی ..... 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 زادهای لحظه ی حال ؛ آرام 💜 بماند به یادگارِ مهر [ 2024/10/9 ] [ 20:49 ] [ Aram ]
[ ]
مرا اتفاقی پیر کرد که هرگز رخ نداد .... #ماتسوئو باشو کافیه یکم به این جمله فکر کنیم بارها شده قبل از اینکه اتفاقی رخ بده بازیچه بازی های ذهنی میشیم و کلی به خودمون و اطرافیان ظلم میکنیم .... دیشب آخرای شب بو که یه پیام برام اومد کلی فکرم رو درگیر کرد و هر کاری کردم با اینکه شب از نیمه گذشته بود ولی خواب چشمای من درگیر بازیهای ذهنم شده و بود به نظاره نشسته بود که آیا تو سبب این اتفاق بودی ، چی میشه آیا !؟ تو که به دلت و خدای خودت ایمان داری و مطمئنی از این جریان یعنی میشه اشتباه میکنی؟! همینجور افکار متخاصم داشتند ریشه می دواندند و سلول های مغز رو فلج میکردند و اگه کنترلشون نمیکردم تمام سلول های مغزم رو درگیر میکردند .... رفتم سراغ رئیس هیئت رئیسهی قوای بدنم یعنی قلب و با حضور کامل ازش یاری خواستم در آن واحد آرامشی به قلبم وارد شد باور نکردنی من به قلبم و بزرگواری خدا ایمان دارم و با اطمینان به خدا این شعر رو زمزمه شد روی لب هام ..... گر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد ..... زادهی لحظهی حال ؛ آرام 💜 💫عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/8 ] [ 7:47 ] [ Aram ]
[ ]
حضرت عشق آمد و ، برچید ما را جملهگی زنده بودیم دور گشتیم از بساط مردگی عشق آمد بر سرم با این مسیر پر خطر تا جدا سازد دلم را ، از انحراف بردگی گفته بودی پارتی دارم باخدا آری ، گرنه من کجا و تو کجا و لطف او و بندگی تو شدی مالک به قلبی که شکستندش همه انتهای این حکایت شد ، دل و دلدادگی ......... #زادهی لحظهی حال ، آرام 😉 تقریبا دو هفته پیش توی غار تنهایی که بودم چند بیت بالا رو یادداشت کردم تا هر وقت دوباره اون حس و حال رو تجربه کردم یا با راهنمایی استادی این ابیات کامل بشه و به غزل زیبایی تبدیل بشه ، هر چند این ابیات هم ممکنه خالی از اشتباه نباشند و یکسری ایراد داشته باشند ، ولی امروز تصمیم گرفتم اینجا به اشتراک بزارمشون تا وقتی دوباره واژه ها دست دوستی به من دادند و در کنار هم به نظم در آمدند پایانی زیبا و قوی براش رقم زده بشه ، آخه استادم از استادش شنیده بود که یه شعر قوی باید اول و آخر خوب و قوی داشته باشه تا بتونه ظهور خوبی داشته باشه ، پس به امید اون روز ....... 💫عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/7 ] [ 7:19 ] [ Aram ]
[ ]
اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر برم #مولانا 💫عشق یار همیشگی تون 💫 زادهای لحظهی حال ؛ آرام 😉 [ 2024/10/5 ] [ 8:41 ] [ Aram ]
[ ]
دزدیده چون جان میروی اندر میانِ جانِ من سروِ خرامانِ منی ای رونقِ بستانِ من
چون میروی بیمن مرو ای جانِ جان بیتن مرو وز چشم من بیرون مشو ای شعلهیِ تابانِ من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری در جانِ سرگردانِ من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم ای دیدنِ تو دینِ من وی رویِ تو ایمانِ من
بیپا و سر کردی مرا بیخوابوخور کردی مرا سرمست و خندان اندرآ ای یوسفِ کنعانِ من
از لطفِ تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم ای هستِ تو پنهانشده در هستیِ پنهانِ من
گل جامه در از دست تو ای چشمِ نرگس مستِ تو ای شاخها آبستِ تو ای باغِ بیپایانِ من
یک لحظه داغم میکشی یک دم به باغم میکشی پیشِ چراغم میکشی تا وا شود چشمانِ من
ای جانِ پیش از جانها وی کانِ پیش از کانها ای آنِ پیش از آنها ای آنِ من ای آنِ من
منزلگهِ ما خاک نی گر تن بریزد باک نی اندیشهام افلاک نی ای وصلِ تو کیوانِ من
مر اهل کشتی را لحد در بحر باشد تا ابد در آبِ حیوان مرگ کو ای بحرِ من عمانِ من
ای بویِ تو در آهِ من وی آهِ تو همراهِ من بر بویِ شاهنشاهِ من شد رنگوبو حیرانِ من
جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلی جدا بیتو چرا باشد چرا ای اصلِ چار ارکانِ من
ای شه صلاحالدینِ من رهدانِ من رهبینِ من ای فارغ از تمکینِ من ای برتر از امکانِ من #مولانا 💫عشق یار همیشگی تون 💫 زادهای لحظه حال؛ آرام 💜 [ 2024/10/4 ] [ 11:24 ] [ Aram ]
[ ]
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده ..... در شب ظلمانیام ماه نشانم بده ..... #مولانا من نیز معتقدم در کل آدمی نباید دربارهی هیچ چیز زیادی سخت گیر و انعطاف ناپذیر باشد ، زیرا زیستن یعنی ، تغییر و جابجایی بی وقفه رنگ ها درست عین طبیعت و فصل ها و در رأس آنها پاییز ....... 22:22 زادهی لحظهی حال ؛ آرام 💜 💫عشق یار همیشگی تون 💫 [ 2024/10/3 ] [ 22:22 ] [ Aram ]
[ ]
مولانا شمس را گفت ، چه شد که به آرامش رسیدی ؟! شمس پاسخ داد : وعده بر این شد خودم را آرام کنم نه جهان اطرافم را .... معجزه شد و جهان اطرافم آرام گشت... 💫عشق یار همیشگی تون 💫 آرام 💜 آرام 🤗 [ 2024/10/2 ] [ 8:50 ] [ Aram ]
[ ]
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در محفل عاشقان خوشا رقصیدن دامن زبساط عافیت برچیدن در دست سر بریدهٔ خود بردن در یک یک کوچه کوچهها گردیدن
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی مارا ز سر بریده می ترسانی ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
هرجا که نگاه می کنم خونین است از خون پرنده ای گلی رنگین است در ماتم گل پرنده می موید و گل از داغ دل پرنده داغ آجین است فانوس هزار شعله اما در باد می سوزد و سرخوش است و چین واچین است یعنی که به اشک و مویه خود گم نکنی از عشـق هر آنچه می رسد شیرین است
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی مارا ز سر بریده می ترسانی ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در آتش و خون پرنده پر خواهد زد بر بام بلند خانه پر خواهد زد امشب که دوباره ماه بالا آمد می آید و باد پشت در خواهد زد یک ساقهٔ سـبـز در دلم خواهد کاشت مهتاب بر آن شبنم تر خواهد زد صد جنگل صبح در هوا می شکفد خورشید به شاخهها شرر خواهد زد
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی مارا ز سر بریده می ترسانی ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم.... #محمد اصفهانی [ 2024/10/2 ] [ 0:18 ] [ Aram ]
[ ]
خداوند افراد را در زندگی ما قرار میدهد تا بتوانیم از طریق آنها به زندگی خود برکت ببخشیم ، شاید باید هر روز صبح که برمیخیزد به خداوند بگویید ، وظیفهی امروز من را به من نشان بده مرا متوجه کسانی ساز که قرار است به آنها کمک کنم تا به زندگی خودم برکت ببخشم ، لازم نیست کمک های شما به دیگران خیلی بزرگ باشد یا خیلی عجیب و غریب یا خیلی از نظر مالی سنگین ، گاهی یک لبخند ، یک مهربانی کوچک ، یک جملهی انگیزشی ، یک تأیید کردن یا توجه ریز ، میتواند جانی دوباره به یک نفر ببخشد ، گاهی یک جملهی الهام بخش میتواند روز یک فرد را بسازد ، پس آنها را از این ها محروم نکنید و به زندگی خود برکت ببخشید ..... 📗قدرت لطف خدا ✍️جول اوستین یادمون باشه مهربانی تنها چیزیه که با بخشیدنش کم نمیشه بلکه زیادم میشه ... امروز به خاطر دل خودت هم که شده لبخند بزن اونی که به سختی ها لبخند میزنه به خودش و آفریدگارش ثابت میکنه که شاهکار خلقت خداست ...... بزار دنیا بدونه که با حریف قدرتمندی طرفه و به این زودی ها جا نمیزنی .... زندگی سخته ولی قشنگه ، چون توی دل این سختیها یه راز کوچیک داره جوون میگیره به اسم امید .... خودت رو برای پیروزی آماده کن دنیا در مسیر رشد و آگاهی است و پیروزی انتهای این مسیر منتظر من و توست ، تویی که جانِ جانِ جانِ منی ...... برای رسیدن خودت رو آماده کن پیروزی نزدیکه .... 💫عشق یار همیشگی تون 💫 ✍️آرام 💜 [ 2024/10/1 ] [ 7:33 ] [ Aram ]
[ ]
این نیز بگذرد ..... ✍️آرام 💜 [ 2024/9/29 ] [ 10:6 ] [ Aram ]
[ ]
ای عاشقان ای عاشقان ، پیمانه راگُم کرده ام درکنج ویران مانده ام ، خمخانه راگُم کرده ام
هم در پی بالائیان ، هم من اسیر خاکیان هم درپی همخانه ام ، هم خانه راگم کرده ام
آهم چو برافلاک شد ، اشکم روان برخاک شد آخر از اینجا نیستم ، کاشانه را گُم کرده ام
درقالب این خاکیان، عمری است سرگردان شدم چون جان اسیرحبس شد، جانانه را گُم کرده ام
ازحبس دنیاخسته ام،چون مرغکی پربسته ام جانم ازاین تن سیرشد ، سامانه را گُم کرده ام
درخواب دیدم بیدلی،صدعاقل اندرپی روان میخواند باخوداین غزل، دیوانه را گُم کرده ام
گر طالب راهی بیا، و در پی آهی برو این گفت وباخود می سرود،پروانه راگُم کرده ام
چون نورپاک قدسی اش ، دیدم براو شیدا شدم گفتم که ای جانانِ جان ، دُردانه را گُم کرده ام
گفتا که راه خانه ات ، را گر ز دل جویا شوی چندین ننالی روز وشب، فرخانه راگُم کرده ام
این گفت واز من دورشد ،چون موسی اندرطور شد دل از غمش ویرانه شد ، ویرانه را گُم کردهام #مولانای جان هشتم مهر ماه روز بزرگداشت حضرت مولانا آرام باش ، مطمئنم خیلی زود ، این نیز میگذرد و از این روزهای پر از اضطراب و استرس دور میشیم و آرامش دوباره برمیگرده دلم آرام است میدونی که با خدا پارتی دارم شک نکن به این ماجرا ☺️.... 💫عشق یار همیشگی تون 💫 ✍️آرام💜🙏 [ 2024/9/29 ] [ 10:3 ] [ Aram ]
[ ]
غم مخور یارا که غمخوارت منم این جهان و آن جهان یارت منم
بر سر بازار ملک کائنات اول و آخر خریدارت منم
رو به داروخانه و درد من آر چون شفای جان بیمارت منم
گر به دوزخ می کشندت خوش برو چون که در آتش نگهدارت منم
ور به جنت می روی بی ما مرو چون فروغ باغ و گلزارت منم
یک دو روزی هر کجا خواهی برو بازگشت آخر کارت منم
هاتفی از غیب می داد این ندا نعمت اللها طلبکارت منم #شاه نعمت الله ولی
شاید این شعر تنها چیزی بود که امشب میتونست اندکی حالم رو آروم کنه شاعر این شعر زیبا همون همشهری پیشگویی است که نجات و رسیدن به صلح و آرامش رو به توسط یک رهبر زن پیشگویی کرده ..... داستان قدیمی ملکه و شاهزاده خانم 🤭🤭 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 ✍️آرام 💜 آرام 🤗 [ 2024/9/29 ] [ 0:28 ] [ Aram ]
[ ]
ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغها
ای بادِ نایِ خوش نفس ، عشّاق را فریادرس، ای پاکتر از جانِ جان ، آخر کجا بودی کجا؟
ای فتنهٔ روم و حبش، حیران شدم کاین بوی خوش پیراهن یوسف بوَد یا خود ردایِ مصطفی؟!
ای جویبار راستی از جوی یار ماستی بر سینهها سیناستی بر جانهایی جان فزا #مولانای جان ای بادِ نایِ خوش نفس ، عشّاق را فریادرس، ای پاکتر از جانِ جان ، آخر کجا بودی کجا؟...... [ 2024/9/28 ] [ 6:54 ] [ Aram ]
[ ]
فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بِکُشَند خواجه آن است که باشد غَمِ خدمتکارش
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل زین تَغابُن که خَزَف میشکند بازارش
بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما میگُذَری بر حذر باش، که سر میشکند دیوارش
آن سفرکرده که صد قافله دل همرهِ اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
صحبت عافیتت گرچه خوش افتاد ای دل جانبِ عشق عزیز است، فرومگذارش
صوفیِ سرخوش از این دست که کج کرد کلاه به دو جامِ دگر آشفته شود دستارش
دلِ حافظ که به دیدارِ تو خوگر شده بود نازپروردِ وصال است، مجو آزارش #حافظ ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما میگُذَری بر حذر باش، که سر میشکند دیوارش
آن سفرکرده که صد قافله دل همرهِ اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
صحبت عافیتت گرچه خوش افتاد ای دل جانبِ عشق عزیز است، فرومگذارش ............. 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 ✍️ آرام 💜 [ 2024/9/27 ] [ 13:26 ] [ Aram ]
[ ]
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رو متاب
از وی ار سایه نشانی میدهد شمس هر دم نور جانی میدهد
سایه، خواب آرد تو را همچون سمر چون برآید شمس انشق القمر
خود غریبی در جهان چون شمس نیست شمس جان باقیست کاو را امس نیست
شمس در خارج اگر چه هست فرد میتوان هم مثل او تصویر کرد
شمس جان کو خارج آمد از اثیر نبودش در ذهن و در خارج نظیر
در تصور ذات او را گُنج کو؟ تا درآید در تصور مثل او
چون حدیث روی شمسالدین رسید شمس چارمآسمان سر در کشید
واجب آید چونکه آمد نام او شرح کردن رمزی از انعام او
این نفس جان دامنم برتافتهست بوی پیراهان یوسف یافتهست
کز برای حقِ صحبت سالها بازگو حالی از آن خوش حالها
تا زمین و آسمان خندان شود عقل و روح و دیده صدچندان شود
لاتکلفنی فانی فی الفنا کلت افهامی فلا احصی ثنا
کل شیء قاله غیرالمفیق ان تکلف او تصلف لا یلیق
من چه گویم یک رگم هشیار نیست شرح آن یاری که او را یار نیست
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر #مولانای جان
من چه گویم یک رگم هشیار نیست شرح آن یاری که او را یار نیست
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر چه زیبا گفته اینجا جناب مولانا 🥹🥹🥹 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 ✍️آرام 🥹 [ 2024/9/26 ] [ 23:22 ] [ Aram ]
[ ]
عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل
علت عاشق ز علتها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست عاقبت ما را بدان سر رهبرست
هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگرست لیک عشق بیزبان روشنترست
چون قلم اندر نوشتن میشتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت #مولانا علت عاشق ز علتها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست
یک سال پیش این بیت رو جایی خوندم برام جذاب بود ولی امروز که با مفهومش آشنا شدم متوجه شدم این بیت چه زبان حال زیبایی داره و چقدر زیبا عشق و عاشقی رو در یک بیت جناب مولانا گنجانده هر آنچه از عشق و عاشقی باید بدونیم در این بیت خلاصه شده .... اینجاست که به حرف استادم میرسم که هر کسی به اندازهی فنجون خالی که داره از یک کتاب یا شعر ، معرفت و آگاهی کسب میکنه ، این بیت رو شاید به فاصله زمانی یک سال و خوردهای دوباره شنیدم سال گذشته درسی که ازش گرفتم بیشتر حس رنجوری عشق بود و حالا جوری دیگر برام معنا گرفت شاکرم خدای مهربونم رو بابت این رشد فکری و سپاسگزارم از روح بزرگ جناب مولانای جان که اجازت فرمود که این آگاهی به روحم جریان پیدا کنه و روانم آرام گیرد .... عشق اصطرلاب اسرار خداست 🥹🥹 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 ✍️آرام 💜 [ 2024/9/25 ] [ 19:38 ] [ Aram ]
[ ]
و تو آن بارانی که سهراب سرود «چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید چتر ها را باید بست زیر باران باید رفت» و من آن خاکم که بارید ، بر سرم باران فکر من را ، خاطرم را شستی و دلم باران خورد شسته شد از دلِ من گرد و غبار چترِ من باز نبود دلِ من روشن شد دست من را تو بگیر چشم هایم بسته است گفته بودی!! کلبه ات نزدیک است زیر آن کاج بلند در همین نزدیکی..... 💫 عشق یار همیشگی تون 💫 ✍️آرام 💜 بماند به یادگار ..... [ 2024/9/24 ] [ 0:19 ] [ Aram ]
[ ]
تنهایی و خلوت ، دو مقوله متفاوتاند . وقتی تنها هستی ، راحت میتوانی خودت را فریب دهی که باور داشته باشی در مسیر درست قرار داری . خلوت برای ما بهتر است ؛ زیرا به معنای تنها بودن بدون احساس تنهایی است ؛ اما دست آخر ، یافتن کسی ، بهترین است . آن کس ، آیینهات خواهد بود . یادت باشد در قلب یک انسان دیگر است که میتوانی خودت و حضور خدا را در درونت واقعاً ببینی ..... #شمس_تبریزی 📗ملت عشق شاید تنها چیزی که این روزا دلم رو آروم میکنه و بهم ثابت میکنه راه سخت و دشواری که انتخاب کردم درست و حقِ و در مسیر درست قدم گذاشتم همسو بودن این راه با قوانین ملت عشقِ .... یه معلم عزیز دارم که همیشه میگه یه کتاب خوب رو چند بار بخونی خیلی بهتر از خواندن چندین کتاب برای یک دفعه است ، و در جایی دیگه میگفت همیشه کتابها به اندازه ظرف وجودی خالی تو بهت آگاهی میدن پس سعی کن همیشه با فنجون خالی از هر باور قدیمی و علم و آگاهی گذشته کتابی رو ورق بزنی و مطالعه کنی ، حتی بر این باور بود که هر مطلبی میخونیم و یا میشنویم رو باید قبل از اینکه نگاه کنیم و ببینیم که چه کسی حرف رو زده باید به این بنگریم که چی گفته شده و آیا با عقل و منطق وجودی ما جور در میاد یا نه!؟ با این توصیه ها هر وقت خوندن یه کتاب رو تکرار میکنم باورم به این سه قانون بیشتر میشه و سعی میکنم با فنجونی خالی در مقام طلب برای دریافت آگاهی در برابر هر کتاب زانو بزنم ، و هر بار یه گل جدید از چمنزار آگاهی بچینم و مسیر رو ادامه بدم 💫عشق یار همیشگی تون 💫 ✍️آرام 🥹
پ.ن : وقتی شب از نیمه میگذره و در تاریکیو سکوت شب پست میزاریم چشمان یاری نمیکنند و مطلب تایپی پر میشه از لغت اشتباه [ 2024/9/23 ] [ 0:51 ] [ Aram ]
[ ]
بعضی ها معتقدند آدمها توی زندگی دوبار متولد میشن ، یک بار وقتی که از مادر متولد میشن و یکبار هم وقتی عشق توی وجودشون شکوفا میشه .... ولی من بر این باورم که تولد برای انسان هر روز با هر بار بیدار شدن تکرار میشه و این زیباترین تکرار زندگی است ، چون ما با هر بار بیدار شدن توانایی این رو داریم که روزی جدید رو خلق کنیم و فارغ از روزهایی که گذشته دوباره متولد بشیم ، از نظر من باید هر روز این تولد جدید رو جشن بگیریم .... حالا اگه این روز قشنگ با شروع یه فصل جدید هم همراه شده باشه ، اونم پاییز زیبا و عاشق ...و چندین اتفاق زیبای دیگه هم مهمونش شده باشند دیگه جای خود داره ....... این تولد رو اول به خودم تبریک میگم بعد هم به تمام عزیزانی که با وجودشون در کنارم باعث زیباتر شدنِ زندگیم شدند .... تولد دوبارمون مبارک 💫💜 💫عشق یار همیشگی تون 💫 ✍️آرام 💜 [ 2024/9/22 ] [ 6:15 ] [ Aram ]
[ ]
|