|
آرامم با تو
شخصی_شعر_دلنوشته_حرف دل
|
شاید برای تو ، دوری قشنگ باشد اما بدان بر من ، میدان جنگ باشد .... زادهی لحظهی حال 💜 آرام [ 2025/10/21 ] [ 21:59 ] [ Aram ]
[ ]
دیروز تولد پسری بود که هر نفسش پر از مهر الهی است ... تولد دوبارهی روحی الهی ، که نه سال پیش در جسمی تجلی پیدا کرد که گویی توانایی نگه داشتن این روح بزرگ در این جسم سخت و طاقت فرسا بوده.... تجلی چشمان زیبایی که از دریچهی آن دنیا رنگ و بویی خدایی و دیگر دارد .... تولدی که هر سال دوباره یادآور دریچه خلقت بودنم میشود گویی دوباره سخت مرا به فکر فرو میبرد که آیا من امانت دار خوبی نبودهام که ..... سپاس که دوباره این روح بزرگ را به من هدیه دادی و مرا یاری کن که به خوبی و به نحوه احسنت امانت دار این امانتی ات باشم ..... امشب عجیب دلم ، درد و دل میخواهد و شانه ای برای رهایی اشکها و دلتنگی های مدامم ، راضی ام به رضایت و شکایتی ندارم ، ولی به این معنا نیست که خواهنده جسوری نباشم و از لطف و مهربانی ات ناامید میشوم ولی اجازه بده گاهی خسته باشم و برای درک عمیق آغوشت لحظهای چون کودکی که مادر گم کرده چشمانی گریان و دلی پر درد به حضورت بیاورم شاید که آرام گیرد این دل و دوباره شارژ شود و مصمم تر ادامه دهد 🥹 بودنش را شکر بودنت را شکر بودنم را شکر ☺️☺️🙏🙏 آرام زادهی لحظهی حال 💜 [ 2025/10/15 ] [ 23:34 ] [ Aram ]
[ ]
این روزا توی همهی دلتنگی ها و تنهایی هام آهنگ« مگه میشه باشی و تنها بمونم » مرتضی پاشایی شده همدم تنهایی هام امروز تو هم با من باش ..... و در خیالت ببین که خدا چطور در آغوش مون گرفته 🥹🤗... آرام زادهی لحظهی حال 💜 [ 2025/10/13 ] [ 23:40 ] [ Aram ]
[ ]
و من تاریخ آشنایی ام با تو را چه نامگذاری کنم !! عید بگویمت یا آغاز بهار ... شاید هم تولدی دوباره ، برازنده ات باش تو جان دوبارهی این تنی .... # ناشناس آرام زادهی لحظهی حال 💜 [ 2025/10/12 ] [ 0:49 ] [ Aram ]
[ ]
جایی که دستامو گرفتی جای قشنگ زندگیمه ♬ نفس کشیدنت تو بارون نهایت دیوونگیمه ♪◦ تو خواب و بیداری باهامی تو خاطرات نصفه نیمه 🎤آهنگ والایار🎼🎼🎶 [ 2025/10/8 ] [ 13:37 ] [ Aram ]
[ ]
در قلبم چیزی قشنگتر از یادت پیدا نمیکنم ... تو پنهانی ترین دلتنگی منی ..... آرامِ جانم 🥹 هر دم که یادت می کنم نادیده آرامم کنی .... آرامِ جانم 🥺 آرام زادهی لحظهی حال 💜 [ 2025/10/6 ] [ 17:1 ] [ Aram ]
[ ]
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم تو کعبهای هر جا روم قصد مقامت می کنم
هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم
گه همچو باز آشنا بر دست تو پر می زنم گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم
گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل می زنی ور حاضری پس من چرا در سینه دامت می کنم
دوری به تن لیک از دلم اندر دل تو روزنیست ان روزن دزدیده من چون مه پیامت می کنم
ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو ای جان هر مهجور تو جان را غلامت می کنم
من آینه دل را ز تو این جا صقالی می دهم من گوش خود را دفتر لطف کلامت می کنم
در گوش تو در هوش تو و اندر دل پرجوش تو اینها چه باشد تو منی وین وصف عامت می کنم
ای دل نه اندر ماجرا می گفت آن دلبر تو را هر چند از تو کم شود از خود تمامت می کنم
ای چاره در من چاره گر حیران شو و نظاره گر بنگر کز این جمله صور این دم کدامت می کنم
گه راست مانند الف گه کژ چو حرف مختلف یک لحظه پخته می شوی یک لحظه خامت می کنم
گر سالها ره می روی چون مهرهای در دست من چیزی که رامش می کنی زان چیز رامت می کنم
ای شه حسام الدین حسن می گوی با جانان که من جان را غلام معرفت بهر حسامت می کنم #مولانای جان ببخش مرا اگر دوست دارمت هنوز ببخش مرا اگر دلم تنگ میشود هنوز .......... هر دم تو را یادت کنم نادیده آرامم کنی..... این نیز بگذرد ........ آرام زادهی لحظهی حال 💜 [ 2025/10/5 ] [ 9:36 ] [ Aram ]
[ ]
شاید دنیاواقعی اینقدر بزرگ باشه که میلیارد ها آدم رو توی خودش جا بده ولی برای من دنیا اینقدر کوچیک هست که تا سرم به چیزی گرم بشه که جنس بودنش با جنس بودن من فرق داشته باشه سرم محکم بخوره به چهار چوبهاش و من رو بشونه سر جام شاید دنیا اونقدر بزرگ باشه که بتونی توی این دنیای بزرگ بی در پیکر خودت رو ازم مخفی کنی و من در به در دنبالت باشم ولی اینقدر کوچیک هست که هر گوشه از اون باشی بازم پناهنده قلبت باشم شاید دنیا اینقدر بزرگ باشه که کوه به کوه نرسه ولی مطمئنم که اینقدر کوچیک هست که آدم به آدم حتما میرسه امشب یه دلشکستگی کوچیک بد جوری برام درس داشت و حسابی نیاز دارم که باران رحمت خدا بر سرم بیافته و مسیرم دوباره به خط مستقیم سوق داده بشه 🥹🥹🥹 آرام زادهی لحظهی حال 💜 [ 2025/10/4 ] [ 2:33 ] [ Aram ]
[ ]
شنیدهام سخنی خوش که پیرِ کنعان گفت «فِراق یار، نه آن میکند که بتوان گفت»
حدیثِ هولِ قیامت که گفت واعظِ شهر کنایتیست که از روزگارِ هجران گفت
نشانِ یارِ سفرکرده از کِه پُرسم باز؟ که هر چه گفت بَریدِ صبا، پریشان گفت
فغان که آن مهِ نامهربانِ مِهرگُسِل به تَرکِ صحبتِ یاران خود چه آسان گفت
من و مقامِ رضا بعد از این و شُکرِ رقیب که دل به دردِ تو خو کرد و ترکِ درمان گفت
غمِ کهن به میِ سالخورده دفع کنید که تخم خوشدلی این است؛ پیرِ دهقان گفت
گره به باد مزن گر چه بر مراد رود که این سخن به مَثَل، باد با سلیمان گفت
به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو تو را که گفت که این زال تَرک دَستان گفت؟
مزن ز چون و چرا دم که بندهٔ مُقبِل قبول کرد به جان، هر سخن که جانان گفت
که گفت حافظ از اندیشهٔ تو آمد باز؟ من این نگفتهام آن کس که گفت بُهتان #حضرت حافظ آرام زادهی لحظهی حال 🥹 دلتنگ یار [ 2025/9/29 ] [ 5:54 ] [ Aram ]
[ ]
و طلوع زیبای امروز را بیاد تو و خاطره هایمان در دل کوه به تجربه نشستم .... در حالی که در اندیشه ام تو بودی که در غروبِ ساحلِ دریا برایم مشق شعر میکردی ..... آرام زادهی لحظهی حال [ 2025/9/26 ] [ 22:51 ] [ Aram ]
[ ]
|