|
آرامم با تو
شخصی_شعر_دلنوشته_حرف دل
|
شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد شیوهٔ حور و پری گر چه لطیف است ولی خوبی آن است و لطافت که فُلانی دارد چشمهٔ چشمِ مرا ای گلِ خندان دریاب که به امّیدِ تو خوش آبِ روانی دارد گوی خوبی که بَرَد از تو؟ که خورشید آن جا نه سواریست که در دست عِنانی دارد دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری سخنِ عشق نشانی دارد خَمِ ابرویِ تو در صنعتِ تیراندازی بُرده از دستِ هر آن کس که کمانی دارد در رَهِ عشق نشد کَس به یقین محرمِ راز هر کسی بر حَسَبِ فکر، گُمانی دارد با خرابات نشینان ز کَرامات مَلاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد مرغِ زیرک نزند در چمنش پرده سرای هر بهاری که به دنباله، خزانی دارد مدعی گو لُغَز و نکته به حافظ مفروش کِلکِ ما نیز زبانی و بیانی دارد #حافظ آرام 😉 اینجا رو چه زیبا گفته حضرت حافظ👇 در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هر کسی بر حسب فکر، گمانی دارد آرام 🤗 [ 2023/12/19 ] [ 21:55 ] [ Aram ]
[ ]
دل تو همسفرست با دل باد کوله بارت همه از خاطری ما لبریز و نگاهت غم دار است همه از حسرت و از دوریما دختر کولیِ باران !! قاصدک در دل تو بال زند خبر از آمدن یار دهد شهر از بودن تو محذور است یار از دوری تو محجور است دختر کولیِ باران ، اینجا ! حس چشمت چو خدایم تنهاست تو سکوتت به جهانی ارزد دل یارت به صدایی لرزد دختر کولیِ باران!!! تو....... بمان ......!!! بماند به یادگار نوشته شده در ۲۷ آذر ۱۴۰۲ آرام 😉 [ 2023/12/18 ] [ 0:5 ] [ Aram ]
[ ]
زیر مجموعه ی خودم هستم مثل مجموعهای که سخت تهی است در سرم فکر کاشتن دارم گرچه باغ من از درخت تهی است عشق آهوی تیز پا شد و من ببر بی حرکت پتوهایم خشمگین نیستم که تا امروز نرسیدم به آرزوهایم نرسیدن رسیدن محض است آبزی آب را نمیبیند هر که در ماه زندگی بکند رنگ مهتاب را نمیبیند دوری و دوستی حکایت ماست غیر از این هر چه هست در هوس است پای احساس در میان باشد انتخاب پرنده ها قفس است وسعت کوچک رهایی را از نگاه اسیر باید دید کوه در رشته کوه بسیار است کوه را در کویر باید دید گر چه باغ من از درخت تهی است در سرم فکر کاشتن دارم عشق را ، شعر را ، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم #یاسر_قنبرلو و چقدر شاه بیت این شعر رو دوست داشتم ، همه را از نداشتن دارم 🥲 [ 2023/12/14 ] [ 22:29 ] [ Aram ]
[ ]
برای تو از آسمان تا به زمین، نیست راهی بیا تا که در آغوش گیرمت گاهی ...... بماند به یادگار نوشته شده در ۲۲آذرماه ۱۴۰۲ آرام 😉 [ 2023/12/13 ] [ 9:4 ] [ Aram ]
[ ]
آن روز که روز ابر و باران باشد شرط است که جمعیت یاران باشد
زانروی که روی یار را تازه کند چون مجمع گل که در بهاران باشد #مولانا آرام 😉 [ 2023/12/4 ] [ 8:26 ] [ Aram ]
[ ]
[ 2023/12/2 ] [ 14:59 ] [ Aram ]
[ ]
درست مثل ماه در سکوت دوستت دارم از دور دوستت دارم در هر حالی دوستت دارم در نا کجا آباد دوستت دارم در تنهایی ام دوستت دارم در سکوت دوستت دارم حتی دوست داشتنت را دوست دارم ....... آرام 😉 [ 2023/12/1 ] [ 23:40 ] [ Aram ]
[ ]
صفات خدا را میتوانی در هر ذره کائنات بیابی. چون او نه در مسجد و کلیسا و دیر و صومعه، بلکه هر آن همه جا هست. همانطور که کسی نیست که او را دیده و زنده مانده باشد، کسی هم نیست که او را دیده و مرده باشد. هر که او را بیابد تا ابد نزدش می ماند. #شمس_تبریزی 📔ملت عشق آرام 😉 [ 2023/11/26 ] [ 23:37 ] [ Aram ]
[ ]
قرآن را میتوان در چهار سطح خواند. سطح اول معنای ظاهری است. بعدی معنای باطنی است. سومی بطنِ بطن است. سطح چهارم چنان عمیق است که در وصف نمیگنجد. #شمس_تبریزی 📔ملت عشق آرام 😉 [ 2023/11/25 ] [ 23:57 ] [ Aram ]
[ ]
پیمودن راه حق کار دل است، نه کار عقل. راهنمایت همیشه دلت باشد، نه سری که بالای شانههایت است. از کسانی باش که به نفس خود آگاهند، نه از کسانی که نفس خود را نادیده میگیرند. #شمس_تبریزی 📔ملت عشق آرام 😉 [ 2023/11/24 ] [ 10:36 ] [ Aram ]
[ ]
کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار میبریم، همچون آینهای است که خود را در آن میبینیم. هنگامی که نام خدا را میشنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرمآور به ذهنت بیاید، به این معناست که تو نیز بیشتر مواقع در ترس و شرم به سر میبری. اگر هنگامی که نام خدا را میشنوی ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید، به این معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است. #شمس_تبریزی 📔ملت عشق آرام 😉 [ 2023/11/23 ] [ 13:15 ] [ Aram ]
[ ]
ولی من در این پاییز تو را میخواستم تا کمتر رنج بکشم... دلم آغوش تو را میخواست تا وقتی سرما تمام سلولهای تنم را احاطه کرد، به آن پناه ببرم. دلم دستهای تو را میخواست تا آنها را بگیرم و تمام طول خیابان را شانه به شانهی تو قدم بزنم. دلم تو را میخواست که مشتاق شنیدن حرفهای من بودی و حتی کم اهمیتترین روایتهای مرا با شوقی کمنظیر گوش میدادی و مرا بابت سادهترین قدمهایی که برداشتهام تحسین میکردی. من دلم در این پاییز، تو را میخواست تا باران ببارد و سرد باشد و با تو کنار پنجره بنشینم و چای بنوشم و رفت و آمد آدمها را تماشا کنم و هر چند دقیقه یکبار برگردم و به تو نگاه کنم و خوشحال باشم که هرچیز که شد، لااقل تو را دارم! من در این پاییز، اندوه بیشماری داشتم، عادلانه نبود که تو را هم نداشتهباشم... # نرگس_صرافیان_طوفان آرام 😉 [ 2023/11/22 ] [ 12:27 ] [ Aram ]
[ ]
|